مکتب اسلامی مهمترین حرفش قبل از تولید محتوا، ایجاد ساختار است. برای تحقق هر امری لازم است که ابتدا ساختار مربوط به آن امر ایجاد شود…ما در فهم مسئلهی مکتب آنجایی با مشکل روبهرو میشویم که درک درستی از ساختار این امر پیدا نکنیم و تصور کنیم که صرفاً با تغییر محتوا میتوانیم در همین ساختارهای وارداتی کنونی به نتیجه برسیم؛
حجت الاسلام علیمحمدی
سومین نشست راه رسیدن به تمدن اسلامی، مشهد مقدس
+دریافت صوت جلسه
مکتب اسلامی مهمترین حرفش قبل از تولید محتوا، ایجاد ساختار است. برای تحقق هر امری لازم است که ابتدا ساختار مربوط به آن امر ایجاد شود.
یکی از حرفهای ساختاری ما این است که مکتب نه مدرسه است، نه شبیه مدرسه است و نه جایگزین مدرسه است. حتی ما به مکتب به دید یک جریانی در برابر مدرسه هم نگاه نمیکنیم، چون در این صورت این جریان را دست کم گرفتهایم، زیرا مکتب اسلامی جریانی ژرفنگر است، افقی وسیع و نگاهی تحققی دارد.
ما در فهم مسئلهی مکتب آنجایی با مشکل روبهرو میشویم که درک درستی از ساختار این امر پیدا نکنیم و تصور کنیم که صرفاً با تغییر محتوا میتوانیم در همین ساختارهای وارداتی کنونی به نتیجه برسیم؛ بهعنوان مثال نمیتوانیم در ساختار مدارس و آموزشوپرورش که مبتنی بر اجبار است و اجبار در روح ساختار مدرسه نهاده شده و با اختیار در تناقض است بحث اختیار را محقق کنیم درحالیکه در مکتب این امر تحقق یافته است.
در چگونگی تحقق توحید در ساختارها این مسئله مطرح است که توحید بدون ساختار توحیدی محقق نمیشود، برای این منظور هم باید شاخصههای یک ساختار توحیدی را بشناسیم.
1. نظام انقلابی در برابر نظام سیاسی
یکی از شاخصههای مهم ساختار توحیدی به تعبیر مقام معظم رهبری نظام انقلابی است. نظام سیاسی دارای یک خمودگی و خموشی است درحالیکه انقلاب درونش جوشش و تحرک است. ایشان در بیانیهی گام دوم میفرمایند: «انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، امّا به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.»
یکی از حرفهایی که خیلیها میزنند این است که میگویند دیگر انقلابی گری بس است، حالا باید یک نظامی ایجاد شود و سیاستمداران وارد عرصه شوند و انقلابیون کنار بروند، این ناشی از همان تفکر موجود در ساختارهای غربی و نظام سیاسی خمود است که نمیتوان در آن، میان نظام و انقلابی گری و جوشش انسان جمع کرد، درحالیکه در ساختار توحیدی هم نظم هست و هم انقلاب و جوشش.
2. جامعنگری
جامعنگری از ویژگیهای ممتاز مکتب اسلامی و ساختار توحیدی است، نسبت به همهی جوانب نظر دارد و شعارش هم صرفاً تئوری نیست بلکه در عمل محقق میشود. بسیاری از ساختارها و تشکیلات کنونی را میبینیم که تکبعدی ایجاد میشوند، هزینههای هنگفتی میشود، افراد زیادی در تشکیلات وارد میشوند و نظارتها و فیلترهایی برای ورود افراد در این ساختارها تنظیم میشود اما در نهایت دستاوردی ندارند زیرا نگاه توحیدی ندارند زیرا اتکا به نیروی خداوند و بهکارگیری انسانهای مؤمن و متعهد دغدغهشان نیست.
3. اعتماد به افراد
چیزی که لازمهی ساختارهای توحیدی در یک حکومت عدل جهانی است داشتن یک نگاه موحدانه و اتکا به خداوند است و بهکارگیری و نگاه اعتماد به انسانهای مؤمن و متعهدی است که این ساختارها را ایجاد بکند.
نگاه اعتمادی داشتن به انسان، یک عرصه و میدانی برای تزکیه است و خودش رشد به وجود میآورد برخلاف ساختارهایی که اگر نظارت مداوم و سخت نداشته باشند کارشان به مشکل میخورد و باید دائماً به اشخاص نگاه شکاکانه داشت و بر همهچیز و همهکس ناظری بگمارند.
نمونههای بارز این ساختارها و انسانهای مؤمن را میتوان در آغاز تشکیلات انقلاب اسلامی مشاهده کرد، خود انقلاب اسلامی تشکیلاتی است که به دست یک مؤمن متعهد ایجاد شد، یا مهندسی جنگ به دست متخصصین جنگ نبود، به دست مؤمنینی بود که وقتی این وظیفه را بر دوش خود احساس کردند وارد عرصه شدند و تخصص هم پیدا کردند، امثال شهید حسن باقری متخصص جنگ نبودند، در زمان جنگ آیا همهی متخصصین به میدان آمدند؟ بنابراین لازمهی تحقق توحید در ساختارها انسان مؤمن است که بتواند این ساختارها را ایجاد کند، زیرا تنها مؤمن متعهد است و میشود به او اطمینان کرد.