نظم غربی، نظمی درونی نیست، بااینهمه دوربین و پلیس و قوانین محدودکننده که در کشورهای غربی وجود دارد و برای برخی در داخل کشورمان تبدیل به بت شده است بازهم نتوانستهاند آدمهایی تربیت کنند که اگر دوربین و پلیس نبود جنایت نکنند.
حجت الاسلام محمد اسماعیل زاده و حمید اسماعیل زاده
سومین نشست راه رسیدن به تمدن اسلامی، مشهد مقدس
+
دریافت صوت جلسه
نظم موردنظر مکتب اسلامی، نظم الهی و برنامهریزی توحیدی و نظم بر اساس جوشش از درون است.
نظم و برنامهریزی باید توحید محور باشد نه یک نظم مادی و ماشینی که محوریتش فقط راندمان بالا و بازدهی بیشتر در مسائل مادی است.
نظم یعنی چارچوب و ساختار، خداوند این جهان را بر اساس نظم و تقدیری (اندازه) مشخص آفریده است که دارای چهارچوب و ساختار است، اما همین نظم و تقدیر گاهی به قضای خداوند تغییر میکند و بهظاهر بینظمی به وجود میآید درحالیکه اینها بینظمی نیست، پس لزوماً تعریف نظم، آن چیزی نیست که امروزه به صفهای منظم و یکشکل و اندازه تعریف میکنند. کجفهمی و برداشت غلط به آنجا میرسد که خلقت و جهان آفرینش را بینظم میدانیم و با رشد صنعت و شهرنشینی و … سعی میکنیم جهان را منظم و یکدست کنیم و مثلاً کاری میکنیم که میوهها همه یک اندازه رشد کنند و کوچک و بزرگ نداشته باشند درحالیکه این تفاوتها دارای حکمت است.
امام صادق علیهالسلام در کتاب توحید مفضل در آفرینش انسان مثالهایی از این نظم و تقدیر و حکمتهای آن بیان میفرمایند و همچنین دربارهی خلقت طفل و اعضای بدنش که گاهی میبینیم طفلی با کاستی و معلولیتهایی متولد میشود، همان طفلی که خداوند چه قدر زیبا در بدن مادر او را رشد میدهد، گاهی اینچنین به دنیا میآید.
قضا و قدر الهی
ما متأسفانه به قضا و حکمت خداوند توجهی نداریم و آن را بینظمی و بههمریختگی میدانیم، در فرازی از زیارت مهم امینالله به این اشاره شده که میفرمایند: «اللهم فاجعل نفسی مطمئنه بقدرک، راضیه بقضائک»
یعنی خداوندا ما را به تقدیر و اندازههایی که در این عالم قرار دادهای مطمئن کن و به قضاها و تغییرات و اختلافها راضی.
همچنین در حکایتی از پیامبر صلیالله علیه و آله، میبینیم که ایشان بنا بر حکمتی و مصلحتی، بازی با کودکان یتیم را بر حضور اول وقت در مسجد اولویت میدهند.
نظم و انقلاب صنعتی
در حقیقت نظمی که در حال حاضر در نهادهای آموزشی از مهدکودکها گرفته تا حتی حوزه علمیه موجود است یک نظم ماشینی و مادی است که متأسفانه نتیجهی مطلوب را هم ندارد.
شهید آوینی در کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب به این نکته اشاره میکنند که این لباس فرمهای یکشکل و یکرنگ و حتی صفهای خط کشی شده، همه اینها نشات گرفته از انقلاب صنعتی است که به دلیل بازدهی حداکثری خط تولید کارخانههایشان انسانهایی را به این شکل بار آوردهاند و این با آن فطرت توحیدی انسان در تضاد است.
منظم بی عرضه
نظمی که حضرت علی علیهالسلام میفرماید «اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم»، نظمی است که زمینهاش تقوا باشد. در حدیث دیگر امام رضا علیهالسلام میفرماید برخی که گناه نمیکنند در حقیقت عرضه و توان گناه کردن را ندارند. اگر برخی منظم هستند چاره ندارند و توان بینظمی ندارند، چون نمره نمیگیرند، حقوق نمیگیرند و … .
نظم غربی، نظمی درونی نیست، بااینهمه دوربین و پلیس و قوانین محدودکننده که در کشورهای غربی وجود دارد و برای برخی در داخل کشورمان تبدیل به بت شده است بازهم نتوانستهاند آدمهایی تربیت کنند که اگر دوربین و پلیس نبود جنایت نکنند.
اینجا چند انتقاد مطرح میشود یکی اینکه آیا مکتب توانسته نظم توحیدی را پیادهسازی کند و دیگر اینکه با این روش و دیدگاه بچهها بینظم و ولنگار بار نمیآیند؟
در مورد انتقاد اول باید گفت که گاهی ضعف عملکرد وجود دارد و نباید دچار توجیهگری عملکرد خودمان بشویم ولی روح حاکم بر مکتب اسلامی این است که با ابزارهای بیرونی، بچههای بهظاهر منظم و مصنوعی درست نکنیم.
مسئلهی دوم اینکه ما در مکتب نظم و چارچوب داریم، ولی اولاً با نظمهای ساختگی به حکمت و جوشش از درون ضربه نزنیم و ثانیاً چون حکمت محور پیش میرویم، گاهی برنامهها آنطور که انتظار داریم پیش نمیرود و این را بینظمی نمیدانیم و حاضر نیستیم با جبر و تحت هر شرایطی فقط همانی را پیاده کنیم که از قبل برنامهریزی کردهایم.
مبانی اجرایی
پیادهسازی توحید در مدیریت زمان
ما اگر توحید را بشناسیم و در هر امری به دنبال پیادهسازی آن باشیم آن امر رنگ الهی پیدا میکند، علما، عرفا و امام ره بنیانگذار این انقلاب در اوج نظم زندگی میکردند. ما اگر به دنبال برنامهریزی الهی هستیم باید به مسئلهی توحید در برنامهریزی توجه کنیم. پیادهسازی توحید در مدیریت زمان نتیجهاش میشود برنامهریزی اسلامی.
جایگاه برنامهریزی در نگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام
در حدیثی حضرت میفرمایند که قضا و قدر الهی آنقدر برای انسان فایده دارد و به انسان نزدیک است که گاهی تدبیر بنده آن قضا و قدر را دور میکند. اگر ما دربارهی برنامهریزی در اسلام صحبت میکنیم باید جایگاه و اهمیت برنامهریزی را بشناسیم، چقدر جایگاه دارد؟! الا و لابد باید سروقت بود؟!
به جای بنده خدا بودن، خدای نکرده بنده برنامهها و تدبیرهایمان نشویم. مثلاً اگر به مشکلات مؤمنین و مؤمنات که بهمنزلهی نعمتهایی در مسیر ماست توجه کنیم و در پی برطرف کردن آنها باشیم، آنوقت برنامهریزی برایمان بت نمیشود، چراکه گاهی شما برنامهریزی میکنید و مصمم هستید آن را انجام بدهید، لکن مؤمنی پیش شما عرض حاجت میکند و شما باید مشکلش را حل کنید، خب برنامهریزیتان چه میشود؟ آیا باید برنامهریزی را فدا کرد؟ یا رفع حاجت آن مؤمن را؟
مسئلهی زمان در دیدگاه مکتب امر مهمی است ما باید از تکتک لحظات بهدرستی استفاده کنیم، مکتب مخالف برنامهریزی نیست ولی متأسفانه امروزه در آموزشوپرورش مفهوم این امور و آموزهها را برای ما وارونه کردهاند.
بنا بر آنچه گفته شد چند نکته مهم در برنامهریزی مد نظر هست:
1. مسئلهی قضا و قدر الهی که در زیارت امینالله هم اشاره شد.
2. مسئلهی زمان و برکت در زمان، مثل بین الطلوعین، ایام الله و …
3. دیدن حکمتها در هر امر و اتفاقی
4. توجه به نفحات زندگی انسان
برنامهریزی سالانه، ماهانه اشتباه است، ما باید نسبت به نفحاتی که در زندگیمان هست برنامهریزی کنیم، نسبت به اوقات نماز برنامه داشته باشیم که این یک نکتهی مثبت در برنامهریزی حوزه علمیه است. نسبت به اوقات سحر، بین الطلوعین و غروب آفتاب توجه کنیم و در برنامهها لحاظ کنیم تا با خلل روبهرو نشویم.
5. مسئلهی دعا و اذکار کلیدی قبل از شروع هر کاری
ذکر مهم بسمالله الرحمن الرحیم که برکات زیادی دارد حتی در سلامتی انسان مؤثر است، ما در مکتب بحث دعا و احراز را هم داریم که لازم است حکمت جویان بیاموزند.
نکات عملی در مورد برنامهریزی:
1. جنس برنامهریزی باید برنامهریزی آنات و لحظات باشد.
«ما فات مضی و ما سیاتیک فاءین؟ فغتنم الفرصه بین العدمین» ما گاهی اوقات به واسطهی برنامهریزیهای الکی و بیخود لحظات را از دست میدهیم و این خوب نیست و نوع برنامهریزی باید بهگونهای باشد که در لحظه بتواند تغییر کند، در علم برنامهریزی امروز میگویند برنامهریزی شناور
2. برنامهریزی روزانه
3. برنامهریزی هفتگی
4. برنامهریزی ماهانه
در مورد برنامهریزی ماهانه باید توجه کنیم که همهی ماهها یکجور نیستند، ماه خدایی که تعبیر عزیزان افغانستانی و همان ماه قمری است را باید مورد توجه قرار داد. هر ماهی با ماه دیگر متفاوت است، اعمال مخصوص خود را دارد، بنابراین برنامهی متفاوتی هم دارد. توجه به اول و وسط و آخر ماه در ماه قمری، توجه به ماههای رومی و شمسی در برنامهریزی سلامت و غذا و …
5. برنامهریزی فصلی
برنامهریزی فصلی هم مهم است، فصل بهار و تابستان فصل کوشش و جهد است درحالیکه در کشور ما متأسفانه به دلیل الگوهای وارداتی نادرست فصل تعطیلی است. در شهرهای مختلف هم آبوهوای فصلها متغیر است و باید در برنامهریزی اسلامی لحاظ شود.
6. برنامهریزی سالانه
7. صدر و ذیل برنامه
از نکات قابل توجه دیگر، این بحث مطرح میشود که برنامهریزی باید صدر و ذیل داشته باشد، اصل و فرع داشته باشد.
نکتهی آخر هم این است در نگاه توحیدی خیلی نباید بند برنامه بود. انسان باید بر اساس اصل تقوا، تلاش و همت، برنامهریزی اسلامی داشته باشد و متعهد باشد، اما باید بداند که قطعیت به دست خداست و هیچچیز قطعی نیست. البته عرض شد که دو لبه دارد، از طرفی هم نباید به بیهمتی و بیتدبیری دچار شد.
در خصوص سؤال یکی از حاضران در مورد تعاریف دیگر نظم، عرض میشود که نظم تعاریف سطحی دیگری هم دارد، ما باید به تعریف جامع نظم توجه کنیم: «لقاح الریاضه دراسه الحکمه و غلبه العاده» یعنی به حکمت برخی از امور مختلف توجه کنیم و بر عادتها غلبه کنیم.
در فراز پایانی دعای عرفه که سید بن طاووس در اقبال آورده است امام حسین علیهالسلام میفرماید «الهی ان اختلاف تدبیرک وسرعه طواء مقادیرک منعا عبادک العارفین بک عن السکون إلى عطاء والیأس منک فی بلاء»
اختلاف تدبیر خداوند و سرعت گردش مقدرات، دو فایده دارد برای بندگان عارف خدا و آن این است که در هنگام بخشش خدا مطمئن و آسوده و ساکن نباشند و در بلایا مأیوس و ناامید نشوند.
برنامهریزی از جنس مادی و به سبک غربی میخواهد برای ما یک سکون و آرامش مخاطرهآمیز ایجاد کند، درحالیکه خداوند نظام این عالم را به این شکل آفریده که بالا و پایین دارد یک روز روزی زیاد میدهد یک روز کم، حالا بعضی میخواهند آن را بینظم بدانند!
رهبر معظم انقلاب پیش از انقلاب وضع انقلابیون را اینگونه بیان میکنند که: «ما الآن در برههای نیستیم که بخواهیم بنشینیم و قلمفرسایی کنیم و برنامهریزیهای آنچنانی کنیم و پشت میز بنشینیم، وقت اقدام است.» در مکتب اسلامی قطعاً هادی و علمدار باید پر از برنامه و ایده باشد ولی ما باید گاهی خودمان را در شب عملیات ببینیم که الآن یک هدف خط مقدمی و مهمتری داریم که برایمان اولویت دارد و آن تحقق مکتب اسلامی است، حالا اگر در بعضی از برنامهها ضعف هم باشد نباید هدف متوقف شود.
بحث باقیمانده، برنامهریزی در سفر است که در جلسههای دیگر و در خود سفرها انشا الله به آن میپردازیم.