استاد شهید نادر طالب زاده رحمهالله علیه، مهمان ششمین گردهمایی راه رسیدن به تمدن اسلامی بود. در این گردهمایی به صورت ویژه از محضر ایشان در موضوعات مختلف از جمله مسئلۀ زبان آموزی استفاده کردیم. مقالۀ زیر برداشتی از صحبت های شهید نادر طالب زاده در آن جلسه است:
در جلسهای تحلیلی، موضوع اهمیت تسلط بر زبان دوم، به ویژه برای مسئولین و عموم مردم ایران، مورد بحث و تأکید قرار گرفت. این مبحث نه تنها به عنوان ابزاری برای درک بهتر محیط بینالملل و شناخت دشمن، بلکه به عنوان وسیلهای برای تعمیق پیوندهای فرهنگی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران مطرح شد. در این جلسه که با حضور شهید نادر طالب زاده برگزار شد ایشان به اهمیت زبان دوم، به صورت ویژه پرداخته و مسئلۀ فعالیت بین المللی را یکی از عرصه های مهم و مغفول برای جریان های مردمی معرفی کردند. شرحی از سخنرانی ایشان در جمع خانواده های مکتب اسلامی در ادامه خواهد آمد.
ضعف تاریخی در زبانآموزی مسئولین و پیامدهای آن
این بحث با اشاره به ضعفی دیرینه در میان مسئولین کشور آغاز شد. مشاهده شده است که تقریباً ۹۵ درصد از مسئولین کشور از همان ابتدای انقلاب زبان نمیدانستند یا تسلط کافی نداشتند. این کمبود باعث شده است که ایران نتواند به درستی موقعیت خود را درک کند و تشخیص دهد که دشمن در محافل خود چه میگوید یا چه دغدغهای برای ایران ایجاد کرده است. به عنوان مثال، تغییر ۱۸۰ درجهای لحن محافل سیاسی و خبری غربی نسبت به ایران، پس از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، به دلیل همین ضعف در درک لحن و ادبیات، توسط بسیاری از ایرانیان، به ویژه دولتیها، فهمیده نشد. حتی اصطلاحاتی مانند «استکبار» که امام خمینی رحمهالله علیه به کار میبردند، در ابتدا توسط غربیها به معنای یک «شخص متکبر» ترجمه و تمسخر میشد، اما بعدها عمق معنای آن درک شد که نشاندهندۀ نیاز به درک دقیق ادبیات دشمن است.
پیامدهای عملی عدم تسلط بر زبان
یکی از مثالهای بارز این ضعف، ماجرای تصویب FATF در مجلس بود. مطرح شد که کل مجلس متن FATF را نخوانده بودند و نمیدانستند که ریشههای آن به کجا برمیگردد، به طوری که این طرح که یکی از میوههای ۱۱ سپتامبر و مربوط به کنترل بخش نظامی کشورها به بهانه تروریسم است، در نیم ساعت تصویب شد. همچنین، در مورد *سانسور*، اشاره شد که تلویزیون اجازه نقد FATF را نمیداد و این موضوع تا دستور رئیس جمهور مبنی بر عدم صحبت در مورد آن تا زمان تصویب ادامه داشت. این در حالی است که در کشورهایی مانند *لبنان، پاکستان و هند، بسیاری از مسئولین و نمایندگان مجلس به چندین زبان مسلط هستند*.
زبان به عنوان شمشیر و ابزار فرهنگی
تأکید شد که زبان یک «شمشیر» یا «سلاح» است که همیشه باید تیز شود و همواره نیاز به یادگیری کلمات جدید دارد. برای یادگیری زبان، توصیه شد که افراد بر اساس علاقهمندیهای خود (مانند گل و گیاه، اسلحه، کامپیوتر یا هوانوردی) به مطالعۀ مقالات و کتابها بپردازند و با افزودن کلمات جدید به دایرۀ لغات خود، به تدریج آن را توسعه دهند.
جذابیت ایران برای متفکران غربی و کنفرانس “افق نو”
یکی از نکات مهمی که مطرح شد، جذابیت قشر مذهبی و حزباللهی ایران برای متفکرین غرب است که خود ایرانیها کمتر از آن آگاهند. کنفرانس «افق نو» در مشهد، به عنوان نمونهای از این تعامل، مطرح شد. در این کنفرانس، ۱۵ نفر از آمریکا و اروپا دعوت شدند و به حرم مطهر امام رضا (ع) برده شدند و تحت تأثیر عبادت جمعی قرار گرفتند. این مهمانان (که اکثرشان مسیحیان معتقد بودند و به آخرالزمان اعتقاد داشتند)، پس از کنفرانس، به مدت طولانی (گاهی تا ۲۰ روز) در استانهای مختلف ایران اقامت کرده و با مردم و بسیج دانشگاهها تعامل داشتند. هدف این بود که آنها «روح و فکر و دل ایرانی انقلاب اسلامی» را استشمام کنند و تجربۀ مستقیمی از ایران داشته باشند. مهمانان پس از بازگشت مقالاتی نوشتند که همگی بر این نکته تأکید داشتند که «ایران آن چیزی نیست که ما در مطبوعات میخوانیم» و یک کشور کاملاً متفاوت است. یکی از آنها حتی نوشت که در دانشگاههای ایران آزادانه سؤال میشد و علیرغم ادعای سانسور، هر کسی هر سؤالی میپرسید. این نشاندهندۀ وجود «یک لابی قوی» از دوستان و بیدارشدگان در خارج از ایران است که به دلیل درک متقابل با ایران همسو هستند. نامهایی مانند کوین برت، فیلیپ جراردی و اسکات بنت به عنوان نمونههایی از این متفکرین معرفی شدند که مطالعۀ مقالات و کتابهایشان برای ایرانیان تحولآفرین خواهد بود.
تسلط بر «ادبیات خیابانی» دشمن در مذاکرات
یکی از نکات دقیقتر مطرح شده، لزوم تسلط بر «سایههای مختلف» زبان دشمن، فراتر از زبان دیپلماتیک است. اشاره شد که ادبیات دشمن، به ویژه در مذاکرات، بسیار «خیابانی» است و باید با همان لحن با آنها صحبت کرد. به عنوان مثال، در مورد مذاکرات برجام، وقتی جانکری به عنوان یک سرباز سابق ویتنامی با لحن رکیک سخن میگوید، طرف ایرانی نیز باید با همان لحن «سربازگونه» و با «متلک» با او برخورد کند تا حساب کار دستش بیاید. دیپلماتهای ایرانی ماهر در زبان دیپلماتیک هستند، اما غالباً تسلطی بر لحن «خیابانی» و «تکبر» پنهان در ادبیات غربی ندارند. اگر معنای کلمات دشمن را دقیق میدانستیم، «جوابهای دندانشکن» به آنها میدادیم. یکی از اهداف این است که ایرانیان بتوانند مقالات نیویورک تایمز و واشنگتن پست را بخوانند و بفهمند که دشمنان در مورد ما چه میگویند.
اولویت “لهجه عراقی” در زبانآموزی
در این میان، لهجه عراقی به عنوان «اوجب واجبات برای یادگیری یک زبان» است. دلیل این اولویتبندی، ارتباطات و تعاملات عمیق و پایدار ایرانیان با مردم عراق است. این ارتباطات نه تنها از طریق زیارت عتبات عالیات و دوستیهای عمیق با موکبداران عراقی، بلکه از این جهت که یادگیری آن «یک فرهنگ و یک آداب اسلامی یا انسانی» را با خود به ارمغان میآورد.
نهضت مردمی مکتب اسلامی در طول سالهای مختلف و با سفر به کشورهای مختلف، دغدغۀ یادگیری زبان دوم را به صورت جدی مطرح کرده است. این مسئله در راستای هدف این نهضت در ارتباط گیری مردمی با کشورهای منطقه و مسلمان اهمیت جدی دارد.
فیلم کامل سخنرانی استاد طالب زاده در جمع خانواده های مکتب اسلامی