نهضت مردمی مکتب اسلامی میزبان نشست مجازی هماندیشی «معنای ساختار و چگونگی تحول در آن» در 4 خرداد با حضور فعالان حوزۀ تعلیم و تربیت و عموم خانوادهها بود. سخنران اصلی این نشست حجت الاسلام محمد اسماعیلزاده مسئول نهضت مردمی مکتب اسلامی بود که ضمن ارائۀ بحث به سوالات حاضرین در جلسه نیز پاسخ دادند.
این نشست تخصصی با موضوع «تحول ساختاری در آموزش و پرورش»، با محوریت تبیین بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با معلمان در تاریخ 27 اردیبهشت برگزار شد. رهبر معظم انقلاب سالهای متمادی بر ضرورت تحول در آموزش و پرورش تاکیده داشته و در چگونگی تحقق این تحول، تاکید بر ساختاری بودن آن دارند. ایشان در سال 1394 در دیدار با معلمان اشاره کردند:
یک موضوع دیگری که در این مسئلهی سند مهم است که وزیر محترم هم خوشبختانه امروز اشاره کردند، ظرفیّت برنامهی ششم است. الان سیاستهای برنامهی ششم در حال تدوین است، بعد هم خود برنامه را تدوین میکنند، تصویب میکنند، اجرا میکنند. در ضمن این برنامه و در ذیل این برنامه، مسئلهی آموزش و پرورش و سند تحوّل بنیادین باید حتماً دیده بشود تا بدانیم ما در سال ۱۴۰۴ چه خواهیم داشت در آموزش و پرورش.
یک نکتهی اساسی این است، این را من به مسئولین آموزش و پرورش عرض میکنم، مراقب باشید که برنامههای دمِدستی و تغییروتبدیلهای سطحی و روزمرّه جای تحوّل بنیادین را نگیرد؛ ما را راضی نکند، خوشحال نکند که ما داریم تغییر میدهیم. تغییرات سطحی مهم نیست؛ اساس، همان موادّ تحوّل بنیادین است که بتدریج این بنا نوسازی بشود؛ این مهم است. ۱۳۹۴/۰۲/۱۷
همچنین در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب، بر تحول ساختاری تاکید شده است:
ساختار فعلی و قدیمی آموزش و پرورش جوابگو نیست. در برنامهی هفتم، یکی از وظایفی که به عهدهی دولت گذاشته شده، طرّاحی ساختار جدید سازمانی آموزشوپرورش است؛ آموزشوپرورش ایران اسلامی ساختار مخصوص به خودش را لازم دارد، با توجّه به همهی جهات. این شکل مناسب، این قوارهی لازم، این ساختار لازم و مورد نیاز را، که حتماً باید تحوّلی باشد و متناسب با نیازها باشد، به بهترین وجهی دنبال کنید.
(رهبر معظم انقلاب در دیدار با معلمان ۱۴۰۴/۲/۲۷)
حجتالاسلام محمد اسماعیلزاده در این نشست مجازی، بر ضرورت تغییر بنیادین در ساختار آموزش و پرورش، رویکردهای سطحی به اصلاحات آموزشی را ناکافی دانسته و بر لزوم بازنگری عمیق و ریشهای تأکید کردند و بیان داشتند که اگر در این برهه به فکر تغییر در ساختار نباشیم، مطمئناً در آینده ضررهای بیشتری خواهیم دید.
در این نشست که با حضور جمعی از دغدغهمندان حوزه تعلیم و تربیت برگزار شد، بیانات حضرت آقا در دیدار با معلمین و نامه ایشان به حوزههای علمیه در صدمین سال تأسیس حوزه علمیه قم بررسی شد. در این نامه، پنج وظیفه اصلی برای حوزههای علمیه برشمرده شده است، از جمله تولید و تبیین اندیشه اسلامی در باب نظامات اجتماعی و نوآوریهای تمدنی و آیندهنگریهای لازم در چارچوب پیام جهانی اسلام که برجستهترین انتظار از حوزه علمیه عنوان شد و در این نشست مطرح شد که این نگاه تمدنی باید در ساختار آموزش و پرورش نیز تسری یابد.
ساختار آموزش و پرورش: فراتر از کتاب و معلم
یکی از نکات کلیدی مطرح شده در جلسه، تعریف عمیق از «ساختار» در آموزش و پرورش بود. برخلاف تصورات رایج که تغییرات را به اصلاح کتب درسی، رفتار معلمین یا فضای مدارس محدود میدانند، ساختار به مجموعه ضوابط، قوانین و ایدئولوژی زیربنایی گفته میشود که اهداف نظام آموزشی را شکل میدهد. این ساختار باید انسان تربیت کند و قوانین آن باید ما را به هدف مطلوب، مانند تربیت «انسانی مؤمن انقلابی در تراز انقلاب اسلامی»، برساند. ساختار نه به معنای شخص معلم و نه به معنای کاغذ و قلم و کتاب و یا امور جزئی دیگر، بلکه به معنای زیرساختها و ایدئولوژی است که برنامهها و فعالیتها را میسازد.

مبانی الهی، ریشه تحول ساختاری
نقطه اصلی تحول در ساختار آموزش و پرورش، منبع استخراج این ضوابط و قوانین است. مبانی طراحی ساختارها باید اساساً بر قرآن و روایات اهل بیت (علیهمالسلام)، مبانی عقلی متقن و سپس تجربه استوار باشد. این رویکرد، تفاوت بنیادین نظام آموزشی تراز انقلاب اسلامی با الگوهای غربی را نشان میدهد و میتواند منجر به طراحی ساختاری شود که الگوهای دیگر را ابطال کند. به عنوان مثال، سن ورود کودکان به مدرسه باید مبتنی بر این مبانی تعیین شود، نه صرفاً تجربیات گذشته که حتی توسط خود ایدهپردازان آن کنار گذاشته شده است. حجتالاسلام اسماعیلزاده همچنین مطرح کردند که دین حداکثری است و برای نظامات اجتماعی نیز پاسخ دارد، برخلاف تصور غلطی که دین را صرفاً برای زندگی فردی میداند.
آموزش و پرورش؛ ساختاری که انبیاء عهدهدارش هستند
در میان ساختارهای متعدد اجتماعی نظیر اقتصاد، مدیریت، سلامت و…، ساختار «تزکیه و تعلیم» (آموزش و پرورش) جایگاه ویژهای دارد. این وظیفه به تصریح آیات، بر دوش انبیا و اولیای الهی بوده و از مهمترین کارها برای پیشرفت عالم است، چرا که انسانساز است.
حاکمیتی و مردمی: دو بال تحول
یکی از چالشهای مطرح شده، چگونگی جمع بین دولتی و حاکمیتی بودن آموزش و پرورش و ضرورت مردمی بودن آن در تراز انقلاب اسلامی است. در این نشست تأکید شد که طبق قانون اساسی، آموزش و پرورش نباید خصوصی شود و حق و وظیفه حاکمیت است که خدمات آموزشی را ارائه دهد. با این حال، مردمی بودن ساختار یک ضرورت است، چرا که مخاطب اصلی نظام آموزشی، مردم و فرزندان آنها با تنوع قومی، قبیلهای و جنسیتی هستند که در قرآن نیز به توجه به قبائل و مردم تاکید جدی شده است. حجت الاسلام اسماعیلزاده تاکید داشتند که اصل انقلاب ما مردمی است و ساختارهای ذیل آن نیز باید مردمی باشند.

نقاط اوج تحول: توجه به تفاوت زن و مرد و جایگاه خانواده
برای تحقق تحول بنیادین در ساختار آموزش و پرورش، دو نقطه محوری مورد تأکید قرار گرفت:
- توجه به تفاوتهای خلقت زن و مرد: طراحی ساختاری که این تفاوت بنیادین را لحاظ کند، یک حرکت رو به جلو و تحولی محسوب میشود و بسیاری از مشکلات جامعه را حل میکند.
- جایگذاری درست خانواده: جایگاه خانواده در نظام آموزشی باید به صورت صحیح تعریف شود. اگر جایگاه خانواده درست نباشد، نظام آموزشی از آرمانهای انقلاب و مردمی بودن فاصله میگیرد و در پیادهسازی مؤلفههای دیگر مانند عدالت نیز دچار مشکل میشود. نقش پررنگ خانواده، رنج معلم را کم، فایده معلم را زیاد و بهره دانشآموز را افزایش میدهد.


سند تحول: گامی در مسیر اجرا
در این نشست سند تحول آموزش و پرورش به عنوان یکی از اسناد بالادستی مهم نیز مورد توجه قرار گرفت. حجتالاسلام اسماعیلزاده با اذعان به دغدغهها و انتقادات حضرت آقا نسبت به عدم اجرای کامل آن، بخشهایی از این سند مانند تأکید بر نقش خانواده در سالهای ابتدایی آموزش را همسو با مبانی مورد نظر جریانهای تحولی مانند مکتب اسلامی دانستند و هدف کوتاه مدت این جریانها، اثبات قابلیت اجرای بخشهای مترقی سند تحول از جمله موضوع خانواده محوری در میدان عمل عنوان شد.
نهضت خدمت خانوادهای: مسیر عملی تحول
برای تحقق تحول در ساختار آموزش و پرورش، به ویژه از سوی مردم و حلقههای میانی، ایجاد یک «نهضت مردمی از خانوادههای سراسر کشور» بسیار ضروری است. این نهضت باید خدمات آموزشی و تربیتی را ابتدا از خانواده خود آغاز کرده و سپس به جامعه و مدارس ارائه دهد. این حرکت مردمی باید در خدمت آموزش و پرورش رسمی قرار گیرد و به معنای موازیکاری نیست.
مفهوم «موازیکاری» در بیانات حضرت آقا به معنای ایجاد ساختارهای رسمی یا سازمانهای دولتی جایگزین توسط نهادهای حکومتی یا دولتی دیگر است. مدارس غیرانتفاعی به عنوان نمونهای از موازیکاری ذکر شدند که به تضعیف ساختار رسمی آموزش و پرورش منجر شدهاند. اما حرکتهای مردمی و جهادی که باری را از دوش دولت برمیدارند و در چارچوب ساختار رسمی عمل میکنند، موازیکاری محسوب نمیشوند. حجتالاسلام اسماعیلزاده از الگوی پذیرش برنامههای مردمی در صدا و سیما به عنوان نمونهای از مردمی بودن در ساختار حاکمیتی یاد کردند.

چگونه میتوان میان حکومتی بودن و مردمی بودن آموزش و پرورش در نگاه اسلامی جمع کرد؟
- دادن نقش به مردم به معنای خصوصیسازی یا ملوکالطوایفی شدن آموزش و پرورش نیست.
- ملوکالطوایفی به معنای تکهتکه کردن و سپردن بخشهای مختلف آموزش و پرورش به افراد یا گروهها با سلیقهها و رویکردهای متفاوت است که این مساله توسط رهبر انقلاب بارها نقد شده است.
- مردمی کردن در کنار حکومتی بودن میتواند با استفاده از ظرفیتهای مردمی در چارچوب ساختار رسمی محقق شود. الگوی شبکههای استانی صدا و سیما که از ظرفیتهای مردمی استفاده میکند، به عنوان نمونهای موفق قابل مطالعه است.
موازیکاری در ساختار رسمی آموزش و پرورش به چه معناست و چه تفاوتی با نقشآفرینی مردمی دارد؟
- موازیکاری در نگاه حضرت آقا، عمدتاً به رابطهی میان ساختارهای حکومتی، یا دولتی اطلاق میشود.
- معنای آن این است که یک ساختار رسمی موجود (مانند وزارت آموزش و پرورش) وظایفی دارد و سپس یک ساختار رسمی دیگر یا یک سازمان دولتی دیگر (مثلاً حوزه علمیه یا ارگان دیگری) بیاید مدارس یا ساختارهای رسمی موازی با ساختار موجود آموزش و پرورش ایجاد کند.
- این اقدام مورد نقد قرار گرفته و نباید با تضعیف در ساختارهای موجود، ساختارهای رسمی دیگری موازی با آن ایجاد شود. ساختارهای رسمی کشور که بر اساس قانون اساسی و قوانین مصوب مجلس شکل گرفتهاند، باید تقویت شوند.
- مدارس غیرانتفاعی به عنوان یکی از “موازیترین نهادها” در ساختار آموزش و پرورش است که به ساختار رسمی آسیب زده و آن را تضعیف کرده است، حتی اگر خدماتی ارائه داده باشد.
- بنابراین، موازیکاری پدیدهای است که در سطح نهادها و سازمانهای دولتی یا حاکمیتی اتفاق میافتد.
نقشآفرینی مردمی و تفاوت آن با موازیکاری:
- در مقابل موازیکاری، مفهوم “مردمی بودن” آموزش و پرورش مطرح میشود که نه تنها مذموم نیست، بلکه یک ضرورت است و با حکومتی بودن آن قابل جمع است.
- مردمی بودن به این معنا نیست که آموزش و پرورش خصوصی شود. قانون اساسی تاکید دارد که آموزش و پرورش نباید خصوصی شود و این حق و وظیفه حاکمیت است که خدمت آموزشی ارائه دهد.
- مردمی بودن همچنین به معنای “ملوک الطوایفی شدن” نیست. ملوک الطوایفی به معنای تکهتکه کردن آموزش و پرورش و سپردن بخشهای آن به افراد یا گروهها با سلیقهها و رویکردهای متفاوت است که مورد نقد قرار میگیرد. مردمی بودن واقعی، لحاظ کردن و توجه به ظرفیتها و تفاوتهای مردم و گروههای مختلف (مانند شعوب و قبائل، یا تفاوت زن و مرد) در چارچوب ساختار رسمی است.
- نقشآفرینی مردمی به معنای ایجاد ساختارهای رسمی یا سازمانهای دولتی موازی نیست. بلکه به معنای استفاده از ظرفیتهای خود مردم، خانوادهها، و گروههای مردمی در خدمت نظام رسمی آموزش و پرورش است.
- حرکتهای جهادی و کارهای مردمی که باری را از دوش دولت برمیدارند و در راستای اهداف کلی نظام عمل میکنند، موازیکاری محسوب نمیشوند.
- الگوی پیشنهادی برای جمع میان حکومتی بودن و مردمی بودن، استفاده از ظرفیتهای مردمی در چارچوب رسمی است، مانند الگوی شبکههای استانی صدا و سیما که از ظرفیتهای محلی و مردمی در چارچوب سازمان رسمی صدا و سیما استفاده میکند.
- ایجاد “نهضت مردمی از خانوادههای سراسر کشور” که خدماتی در حوزه تعلیم و تربیت ارائه دهند (مانند تعلیم قرآن و کتابت توسط پدر)، یک مصداق عملی از این نقشآفرینی مردمی است که در خدمت آموزش و پرورش رسمی قرار میگیرد و موازیکاری نیست. این حرکت مردمی میتواند به اجرای سند تحول آموزش و پرورش کمک کند.
در نهایت، تفاوت اصلی این است که موازیکاری فعالیتی در سطح نهادهای حکومتی و دولتی است که به تضعیف ساختار رسمی موجود منجر میشود، در حالی که نقشآفرینی مردمی فعالیتی در سطح مردم (خانوادهها، افراد) است که در چارچوب کلی نظام و در خدمت ساختار رسمی عمل کرده و به تقویت و پیشبرد اهداف آن کمک میکند.