خانواده محوری به عنوان یکی از اصول تزکیه و تعلیم توحیدی، سنگ بنای تحول در نگاه به آموزش و پرورش است. در اندیشۀ نهضت مردمی مکتب اسلامی، نظام تعلیم و تربیت در واقع خانواده است و مدرسه ذیل آن قرار میگیرد؛ به عبارت دیگر، این ساختار حکم قلب تمدن را دارد.
خانواده محوری: امری فطری و تسهیلکننده
خانواده هستۀ اصلی جامعه و اولین و مرکزیترین هستۀ تولد، رشد و نمو انسان است. اگر این هستۀ مرکزی دچار اختلال شود، جامعه آسیبهای جدی خواهد دید.
خانواده محوری امری فطری (ذاتی) و تسهیلکننده است. خداوند برای هدایت و رشد همه جانبۀ انسان، او را در بستر اجتماع و تمدن قرار داده و مسیر رشد در دل خانواده را برایش آسانتر، بهتر، سریعتر و توحیدیتر هموار کرده است. بیتوجهی به پیوند ناگسستنی و علقۀ موجود میان والدین و فرزند، در واقع بیتوجهی به حکمت الهی و استفاده نکردن از ظرفیت بزرگ خانواده است.
از دیدگاه مکتب اسلامی، خانواده مؤثرترین و بهترین نهاد برای انتقال معارف (تزکیه و تعلیم) است؛ زیرا انتقال از این طریق کاملاً فطری است و سخن پدر و مادر بیشتر به جان فرزند مینشیند. علاوه بر این، روایات اهل بیت علیهم السلام بر اثر وراثت، شیر مادر و غذا بر رشد جسمی و عقلی فرزند تأکید دارند.
تقویت ولایت و تسهیل امور تربیتی
اصل خانواده محوری به دنبال تقویت ولایت پذیری در فرزندان است. خداوند در راستای عبودیت انسان، فرایند و ساختاری برای ولایت قرار داده است. لذا، تقویت ولایت الله از طریق ولایت والدین امکانپذیر است و باید تقویت ولایتپذیری از بدو تولد (حتی قبلتر از آن) شروع شود.
در مدل خانواده محوری، والدین در امور تعلیم و تربیت، اولین استاد، معلم و راهنما محسوب میشوند. نکتۀ ظریف اینجاست که خانواده محوری نفی استاد نمیکند، بلکه میگوید معلم و مدرسه باید معاون و کمککنندۀ پدر و مادر باشند و وظیفۀ اصلی بر عهدۀ والدین است.
از فواید دیگر این اصل، تسهیل در ساز و کار آموزش و پرورش است. نادیده گرفتن خانواده محوری، هزینههای سنگینی را بر دوش آموزش و پرورش تحمیل میکند. آموزش خانواده محور تک بُعدی نیست و به دلیل ذوابعاد بودن خانواده، میتواند زمینهساز رشد همهجانبۀ فرزند باشد.
امام خمینی رحمهالله علیه دامن مادر را اولین مدرسه میداند؛ زیرا کودک در دامن مادر است که تهذیب نفس و عمل صحیح را فرامیگیرد، چرا که علاقه و ارتباط کودک با مادر از هر آموزشی بالاتر است.
چالشها و ضرورت بازگشت به خانواده محوری
یکی از مهمترین خلأهای نظام آموزشی کنونی، عدم بهرهمندی از خانواده در تعلیم و تربیت فرزندان است. در ساختار موجود، ذاتیترین وظیفۀ خانواده یعنی تعلیم و تربیت به مدرسه واسپاری شده است.
آموزش و پرورش باید دیدگاه خود را تغییر داده و خانواده را میداندار اصلی تعلیم و تربیت ببیند و خود، نقش بازو و معاون خانواده را ایفا کند.
نکاتی که باعث بیاثر شدن والدین در امر تربیت میشود:
- غفلت و عدم آموزش خانواده: خانواده باید آموزش ببیند که استعداد ذاتی کودک و گمشدهاش را در درون خانواده جستجو کند، نه در بیرون از خانه مانند مهد و کلاسهای فوق برنامه.
- مشغلههای غیرضروری والدین: برخی والدین، به دلیل مشغلههای زیاد (که اغلب برای تأمین نیازهای مالی فرزندان است)، فرصت کافی برای فرزندان نمیگذارند.
- راهزنها در مسیر خانواده: راهزنهایی در کمین فرزند هستند که سعی دارند او را از دامان خانواده جدا کنند (جدایی فیزیکی، عقلی، معنوی و اخلاقی).
اگرچه این مشکلات باعث کمرنگ شدن یا بیرنگ شدن انتقال معارف نسلی شده است، اما تجربۀ نهضت مردمی مکتب اسلامی نشان میدهد که با مردمیسازی نهاد آموزش و پرورش و تقویت خانواده، میتوان بار سنگین آن را از دوش نهادهای آموزشی برداشت.
خانواده محوری یک اصل توحیدی است.
خانواده محوری، نه تنها یک راهبرد تربیتی، بلکه یک اصل توحیدی است که با فطرت انسان مطابقت دارد. نهضت مردمی مکتب اسلامی با هدف ایجاد تحول و تغییر ریلگذاری آموزش و پرورش کشور، بر اجرای الگوی خانواده محور تأکید جدی دارد. با احیای این اصل، مسیر رسیدن به نظام تعلیم و تربیت توحیدی تسهیل شده و هزینههای آموزشی کاهش مییابد و نظام تربیتی کشور به سوی آرمانهای انقلاب اسلامی پیش خواهد رفت.